سواي از بوقهاي تبليغاتي غرب و شرق، موافقان و مخالفان، که هر کدام به ميل خود ماجراي دانشگاه کلمبيا را تفسير و تحليل مي کنند، گروهي کلمات اهانت آميز بالينجر (رئيس دانشگاه) را تکرار ميکنند که احمدينژاد را ديکتاتوري حقيرو بیرحم قلمداد کرده و او را مضحک جلوه ميدهد و تصاويری از پلاکاردهايی تظاهرکنندگان آمريکايي مبني بر مقايسه احمدینژاد و بنلادن، تروريست ناميدن احمدي نژاد و اينکه آنها ذيل تصوير احمدينژاد نوشته اند:« برو به جهنم! » چاپ ميکنند. برخي سخنان رئيس جمهورمبنی بر انکار او بر وجود همجنسگرايي در ايران را زير سؤال برده و هو ميکنند!
از سوي ديگر موافقان احمدينژاد او را پيروز مطلق دانشگاه کلمبيا ميدانند و ميگويند: «او از اين تريبون با نيم ميليارد مردم دنيا سخن گفت، نيم ميليارد از مردم جهان تصوير او را ديدند، حرفهايش را شنيدند، انحصار رسانهايی غرب شکست!» و براي خود شاهد مثال از برخي روزنامه ها و مسئولين اسرائيلي ميآوردند! ( به روباه گفتند: شاهدت کو؟ گفت دمم!" جای بسی تاسف است که مدعیان مبارزه با اسرائیل پیروزی خود را از زبان صهیونیست ها بیان می کنند و این دم خروس آشکار را حداقل پنهان نمیکنند!
کمي صبر کنيد، چند روزی بگذرد، تمامي سخنان تکراری لي بالينجر و احمديینژاد فراموش ميشود و تنها تصويري که از دانشگاه کلمبيا در اذهان نيم ميليارد از مردم جهان ميماند، رئيس جمهوری است کوتاه قد، سياه چرده با چهره اي نه چندان جذاب با چشماني تنگ که به زحمت ديده مي شود، با کت و شلواری که به قامت او زار مي زند، در مقابل جمعيت اساتيد و دانشجويان کلمبيا بر روی سن نشسته است و رياست دانشگاه کلمبيا در پشت تريبون او را ديکتاتوری حقير و بيرحم مينامد و بيان مي کند که اظهارات آقای رئيس جمهور او را مضحک مينمايد.
آقای احمديینژاد، آيا همين کافي نيست؟ آيا شما پيروز مطلق اين گفتمان نیستيد؟ من مي گويم با توجه به هدف احمديینژاد، او پيروز بي چون و چراست، او طالب شهرت و نام است که حاصل شده است. او ميخواست جمع بيشتری از مردم جهان چهره او را ببينند که ديدند! به خاطر دارم يکي از همکاران نزديک احمدینژاد در استانداری اردبيل، در تحليلي از او ميگفت:
« احمدی نژاد اهل پول و ثروت، خانه و ماشين، زن و شهوت نيست، او فقط و فقط طالب نام و جاه است. او همه چيز خود را حتي جان خود را فدای نام میکند! »
به خاطردارم هواداران او چندی پيش افتخارميکردند که احمدینژاد در صدرمردان خبرسازجهان قرارگرفته ورتبه نخست را در نظرسنجي آن نشريه آمريکای کسب کرده است. اما پس از چند روزی مطلع شدند که صدام و جرج بوش در دوران جنگ نفت، کلينتون و قاضي پرونده او در رسوايي اخلاقي و هيتلر و بسياری ديگر از رجال سياسي جهان نيز صاحب اين مرتبت شده اند. اين افتخار نيست که خبرساز شويم، چگونه خبرساز شدن است که ميتواند افتخار آفرين باشد و مهمتر از آن عمل به وظيفه است نه خبرساز شدن !
آقای رئيس جمهور؛ عصر اطلاعات و تکنولوژی شما را ميخواند، ترجمه ميکند و تحليل آماريازگفتار، رفتار و اطوار شما ارائه مينمايد. ميگويند براي خواندن شکسپير20000 لغت ضروري است و در يک تحليل آماري گنجينه لغت چرچيل معادل 40000 و گنجينه لغت تاچر را15000 برآورد کرده اند، گنجينه لغات يک آهنگر 2000 مي باشد، اين به آن معني است که تاچر از درک تمامي معاني شکسپير محروم بوده است و آهنگر نيز قادر به درک بسيار ناچيزی از شاهکارهای شکسپير است. نميدانم احمدي نژاد چه گنجينه لغاتي همراه دارد، اما ديالوگ او در برابر خبرنگار آمريکايي استفاده تکراري از کلمات دوست داشتن و خوب و بد و تعبير کودکانه اين بد است و خوب نيست، زشت است و زيبا نيست در بسياري از جملات و عدم تفريق بين استن و هستن نمادي از فقر واژگاني است و پس از حضور وی در دانشگاه کلمبيا، مراکز دانشگاهي و سايتهای جهان او را متهم به بيسوادی ميکنند؛ البته اين سوای متن از پيش تهيه شده است ، نطق مدون سازمان ملل با دقت تهيه شده بود. او عاميانه و در سطح فهم مردم کم سواد سخن ميگويد، به اندازه گنجینه لغات همان آهنگر در چنته دارد و سخن می گوید، و براين باوراست که ترسيم «شکل مار» ارجح است و مردم عاجز از درک انتزاعي «کلمه مار» ميباشند. در کلمات او علاقه وافر به محبوبيت و توجه مردم، نياز شديد به جلب نظر آرای مردم موج ميزند.
امام راحل جز خدا را نميديد و هرگز نظر مخلوق را به خالق رجحان نداد و چون ناخدايي توانمند سکان انقلاب را در جنگ ناخواسته شرق و غرب عليه ايران به دست گرفت ، پس آنگاه که احساس تکليف کرد براي حفظ کيان اسلام و تماميت ايران از آبرو و نام خويش گذشت، جام زهر را سرکشيد و به صلحي تن داد که آغاز سازندگي درميهن اسلامي شد. پس از هشت سال جنگ در برابر تمام ابر قدرتها و اعراب، عادیسازی روابط و حضور در صحنههای ديپلماتيک کاری بس دشوار بود ، و اين نياز به صبر و متانت ، تدبير و درايت داشت . سردار سازندگي در 8 سال رياست جمهوری فضايي اطمينان بخش و به دور از تنش را بازسازی کرد که در پايان 8 سال تمامي سران کشورهای اسلامي ، از جمله ملک عبدالله که حامي نخست صدام بود به تعظيم و تکريم انقلاب ايران گردن نهاد و کنفرانس سران در تهران همايش ثبات، امنيت و اقتدار ايران بود. اما انگشت اتهام غرب بر نقض حقوق بشروعدم وجود دموکراسي در ايران هنوز دوران جنگ سرد و يا آتش زير خاکستر را تداعي میکرد. انتخاب خاتمي دردوم خرداد 76 سناريوي آمريکا رابه هم ميريزد، و غرب را در برابر افکار عمومي جهان خلع سلاح مي کند. در حادثه 11 سپتامبرحضور خاتمي دررأس قوه مجريه اجازه فرصت طلبي به آمريکا نميدهد و فتنه، تجاوز و جنگ متوجه افغانستان و عراق ميشود.
ايران که ميرفت با اعتمادسازی و حضور مثبت و فعال در صحنههای بينالمللي نقش اساسي و شايسته خويش را ايفا کند و تمامي اتهامات را از خود دور سازد، با انتخاب آقای احمدینژاد وارد دوران تنش زايي و تعامل منفي با دنيا ميشود. احمدي نژاد شيفته شهرت است و سودای قدرت درسردارد؛ اودرخيال برای خودرسالتي پيامبرگونه در قرن بيست و يکم تصور کرده است و هواداراني که او را معجزه هزاره سوم مي نامند ! شايد خود او نيز به واسطه طي پلههای ترقي به يکبار، و رسيدن از گمنامي به رياست جمهوری و قرار گرفتن در جايگاه سخنراني برای سران کشورهای جهان هاله نور را حس کرده و اين حجم استرس موجب توهم و احساس تحريکات ميکرو و ريز در سطح بدن است که او هاله نور را حس کرده است !
دراين دوران ماجراجويي و سخنرانيهای تند موجب شد تمامي تلاش 16 ساله پس از جنگ برای عادیسازی روابط و ديپلماسي فعال بر باد رود و تمام رشتههای هاشمي و خاتمي پنبه شود .
امروز اگر احمدي نژاد سخن از صلح و دوستي ، محبت و برادری به ميان مي آورد ، باز در کلام او تندی و خشونت يافت مي شود و چون تيرهای زهر آلودی به سوی دیگران شليک مي شود که در انتهای آن پرچم سفيد صلح بسته اند ، و حکايت آن جنگاوري را مي ماند که پرچم سفيد برفراز سنگر افراشته و لحظه اي رگبار گلوله اش قطع نمي شود، و دنيا حق دارد سئوال کند که: دم خروس را ببينم يا قسم حضرت عباس را ! براي مثال ايران اسلامي اساساً با بمب اتم و هر سلاح کشتار جمعي ديگر مخالف است و هرگز به دنبال آن نبوده و نيست. آقاي احمدي نژاد در پاسخ خبرنگار آمريکايي آنقدر به حاشيه فرار مي کند گويي، ريگي به کفش داريم؛ و در نهايت بدون رعايت شأن رياست جمهوري به مجادله و بحث لفظي با خبرنگار ميپردازد و خود را در جايگاه متهم مينشاند!! نميخواهم به اسائه ادب رئيس دانشگاه کلمبيا که خلاف رسم مهمان نوازی است بپردازم که دنيا عمل او را تقبيح خواهد کرد و در پاسخ او بايد سلام گفت و بر کلامش کراما عبور کرد که خداي تعالي فرمود: «واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً و اذا مروا با لغو مروا کراماً »؛ اما چه ضرورت دارد که رئيس جمهور ايران خود را در معرض دشنام و اهانت جاهلان قرار دهد، و چرا قبل از حضورپروتکل چگونگي و ترتيب سخنراني تنظیم نشد؟ احمدی نژاد با این کار اجازه داد به نماینده ملت بزرگ ایران اهانت شود.
جمعه 30 شهریور 1386 / دکتر مهدی خزعلی
از سوي ديگر موافقان احمدينژاد او را پيروز مطلق دانشگاه کلمبيا ميدانند و ميگويند: «او از اين تريبون با نيم ميليارد مردم دنيا سخن گفت، نيم ميليارد از مردم جهان تصوير او را ديدند، حرفهايش را شنيدند، انحصار رسانهايی غرب شکست!» و براي خود شاهد مثال از برخي روزنامه ها و مسئولين اسرائيلي ميآوردند! ( به روباه گفتند: شاهدت کو؟ گفت دمم!" جای بسی تاسف است که مدعیان مبارزه با اسرائیل پیروزی خود را از زبان صهیونیست ها بیان می کنند و این دم خروس آشکار را حداقل پنهان نمیکنند!
کمي صبر کنيد، چند روزی بگذرد، تمامي سخنان تکراری لي بالينجر و احمديینژاد فراموش ميشود و تنها تصويري که از دانشگاه کلمبيا در اذهان نيم ميليارد از مردم جهان ميماند، رئيس جمهوری است کوتاه قد، سياه چرده با چهره اي نه چندان جذاب با چشماني تنگ که به زحمت ديده مي شود، با کت و شلواری که به قامت او زار مي زند، در مقابل جمعيت اساتيد و دانشجويان کلمبيا بر روی سن نشسته است و رياست دانشگاه کلمبيا در پشت تريبون او را ديکتاتوری حقير و بيرحم مينامد و بيان مي کند که اظهارات آقای رئيس جمهور او را مضحک مينمايد.
آقای احمديینژاد، آيا همين کافي نيست؟ آيا شما پيروز مطلق اين گفتمان نیستيد؟ من مي گويم با توجه به هدف احمديینژاد، او پيروز بي چون و چراست، او طالب شهرت و نام است که حاصل شده است. او ميخواست جمع بيشتری از مردم جهان چهره او را ببينند که ديدند! به خاطر دارم يکي از همکاران نزديک احمدینژاد در استانداری اردبيل، در تحليلي از او ميگفت:
« احمدی نژاد اهل پول و ثروت، خانه و ماشين، زن و شهوت نيست، او فقط و فقط طالب نام و جاه است. او همه چيز خود را حتي جان خود را فدای نام میکند! »
به خاطردارم هواداران او چندی پيش افتخارميکردند که احمدینژاد در صدرمردان خبرسازجهان قرارگرفته ورتبه نخست را در نظرسنجي آن نشريه آمريکای کسب کرده است. اما پس از چند روزی مطلع شدند که صدام و جرج بوش در دوران جنگ نفت، کلينتون و قاضي پرونده او در رسوايي اخلاقي و هيتلر و بسياری ديگر از رجال سياسي جهان نيز صاحب اين مرتبت شده اند. اين افتخار نيست که خبرساز شويم، چگونه خبرساز شدن است که ميتواند افتخار آفرين باشد و مهمتر از آن عمل به وظيفه است نه خبرساز شدن !
آقای رئيس جمهور؛ عصر اطلاعات و تکنولوژی شما را ميخواند، ترجمه ميکند و تحليل آماريازگفتار، رفتار و اطوار شما ارائه مينمايد. ميگويند براي خواندن شکسپير20000 لغت ضروري است و در يک تحليل آماري گنجينه لغت چرچيل معادل 40000 و گنجينه لغت تاچر را15000 برآورد کرده اند، گنجينه لغات يک آهنگر 2000 مي باشد، اين به آن معني است که تاچر از درک تمامي معاني شکسپير محروم بوده است و آهنگر نيز قادر به درک بسيار ناچيزی از شاهکارهای شکسپير است. نميدانم احمدي نژاد چه گنجينه لغاتي همراه دارد، اما ديالوگ او در برابر خبرنگار آمريکايي استفاده تکراري از کلمات دوست داشتن و خوب و بد و تعبير کودکانه اين بد است و خوب نيست، زشت است و زيبا نيست در بسياري از جملات و عدم تفريق بين استن و هستن نمادي از فقر واژگاني است و پس از حضور وی در دانشگاه کلمبيا، مراکز دانشگاهي و سايتهای جهان او را متهم به بيسوادی ميکنند؛ البته اين سوای متن از پيش تهيه شده است ، نطق مدون سازمان ملل با دقت تهيه شده بود. او عاميانه و در سطح فهم مردم کم سواد سخن ميگويد، به اندازه گنجینه لغات همان آهنگر در چنته دارد و سخن می گوید، و براين باوراست که ترسيم «شکل مار» ارجح است و مردم عاجز از درک انتزاعي «کلمه مار» ميباشند. در کلمات او علاقه وافر به محبوبيت و توجه مردم، نياز شديد به جلب نظر آرای مردم موج ميزند.
امام راحل جز خدا را نميديد و هرگز نظر مخلوق را به خالق رجحان نداد و چون ناخدايي توانمند سکان انقلاب را در جنگ ناخواسته شرق و غرب عليه ايران به دست گرفت ، پس آنگاه که احساس تکليف کرد براي حفظ کيان اسلام و تماميت ايران از آبرو و نام خويش گذشت، جام زهر را سرکشيد و به صلحي تن داد که آغاز سازندگي درميهن اسلامي شد. پس از هشت سال جنگ در برابر تمام ابر قدرتها و اعراب، عادیسازی روابط و حضور در صحنههای ديپلماتيک کاری بس دشوار بود ، و اين نياز به صبر و متانت ، تدبير و درايت داشت . سردار سازندگي در 8 سال رياست جمهوری فضايي اطمينان بخش و به دور از تنش را بازسازی کرد که در پايان 8 سال تمامي سران کشورهای اسلامي ، از جمله ملک عبدالله که حامي نخست صدام بود به تعظيم و تکريم انقلاب ايران گردن نهاد و کنفرانس سران در تهران همايش ثبات، امنيت و اقتدار ايران بود. اما انگشت اتهام غرب بر نقض حقوق بشروعدم وجود دموکراسي در ايران هنوز دوران جنگ سرد و يا آتش زير خاکستر را تداعي میکرد. انتخاب خاتمي دردوم خرداد 76 سناريوي آمريکا رابه هم ميريزد، و غرب را در برابر افکار عمومي جهان خلع سلاح مي کند. در حادثه 11 سپتامبرحضور خاتمي دررأس قوه مجريه اجازه فرصت طلبي به آمريکا نميدهد و فتنه، تجاوز و جنگ متوجه افغانستان و عراق ميشود.
ايران که ميرفت با اعتمادسازی و حضور مثبت و فعال در صحنههای بينالمللي نقش اساسي و شايسته خويش را ايفا کند و تمامي اتهامات را از خود دور سازد، با انتخاب آقای احمدینژاد وارد دوران تنش زايي و تعامل منفي با دنيا ميشود. احمدي نژاد شيفته شهرت است و سودای قدرت درسردارد؛ اودرخيال برای خودرسالتي پيامبرگونه در قرن بيست و يکم تصور کرده است و هواداراني که او را معجزه هزاره سوم مي نامند ! شايد خود او نيز به واسطه طي پلههای ترقي به يکبار، و رسيدن از گمنامي به رياست جمهوری و قرار گرفتن در جايگاه سخنراني برای سران کشورهای جهان هاله نور را حس کرده و اين حجم استرس موجب توهم و احساس تحريکات ميکرو و ريز در سطح بدن است که او هاله نور را حس کرده است !
دراين دوران ماجراجويي و سخنرانيهای تند موجب شد تمامي تلاش 16 ساله پس از جنگ برای عادیسازی روابط و ديپلماسي فعال بر باد رود و تمام رشتههای هاشمي و خاتمي پنبه شود .
امروز اگر احمدي نژاد سخن از صلح و دوستي ، محبت و برادری به ميان مي آورد ، باز در کلام او تندی و خشونت يافت مي شود و چون تيرهای زهر آلودی به سوی دیگران شليک مي شود که در انتهای آن پرچم سفيد صلح بسته اند ، و حکايت آن جنگاوري را مي ماند که پرچم سفيد برفراز سنگر افراشته و لحظه اي رگبار گلوله اش قطع نمي شود، و دنيا حق دارد سئوال کند که: دم خروس را ببينم يا قسم حضرت عباس را ! براي مثال ايران اسلامي اساساً با بمب اتم و هر سلاح کشتار جمعي ديگر مخالف است و هرگز به دنبال آن نبوده و نيست. آقاي احمدي نژاد در پاسخ خبرنگار آمريکايي آنقدر به حاشيه فرار مي کند گويي، ريگي به کفش داريم؛ و در نهايت بدون رعايت شأن رياست جمهوري به مجادله و بحث لفظي با خبرنگار ميپردازد و خود را در جايگاه متهم مينشاند!! نميخواهم به اسائه ادب رئيس دانشگاه کلمبيا که خلاف رسم مهمان نوازی است بپردازم که دنيا عمل او را تقبيح خواهد کرد و در پاسخ او بايد سلام گفت و بر کلامش کراما عبور کرد که خداي تعالي فرمود: «واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً و اذا مروا با لغو مروا کراماً »؛ اما چه ضرورت دارد که رئيس جمهور ايران خود را در معرض دشنام و اهانت جاهلان قرار دهد، و چرا قبل از حضورپروتکل چگونگي و ترتيب سخنراني تنظیم نشد؟ احمدی نژاد با این کار اجازه داد به نماینده ملت بزرگ ایران اهانت شود.
جمعه 30 شهریور 1386 / دکتر مهدی خزعلی