۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

احمدی نژاند حب جاه و جب جاه و حب جاه - نوشته ی مهدی خزعلی

سواي از بوق­هاي تبليغاتي غرب و شرق، موافقان و مخالفان، که هر کدام به ميل خود ماجراي دانشگاه کلمبيا را تفسير و تحليل مي کنند، گروهي کلمات اهانت ­آميز بالينجر (رئيس دانشگاه) را تکرار مي­‌کنند که احمدي­نژاد را ديکتاتوري حقيرو بی‌رحم  قلمداد کرده و او را مضحک جلوه مي­دهد و تصاويری از پلاکاردهايی تظاهرکنندگان آمريکايي مبني بر مقايسه احمدی‌نژاد و بن­‌لادن، تروريست ناميدن احمدي نژاد و اينکه آنها ذيل تصوير احمدي­نژاد نوشته اند:« برو به جهنم! » چاپ مي‌کنند.  برخي سخنان رئيس­ جمهورمبنی بر انکار او بر وجود هم­جنس­گرايي در ايران را زير سؤال برده و هو مي­کنند!
  از سوي ديگر موافقان احمدي­نژاد او را پيروز مطلق دانشگاه کلمبيا مي­‌دانند و مي­‌گويند: «او از اين تريبون با نيم ميليارد مردم دنيا سخن گفت، نيم ميليارد از مردم جهان تصوير او را ديدند، حرف­هايش را شنيدند، انحصار رسانه­‌ايی غرب شکست!» و براي خود شاهد مثال از برخي روزنامه ها و مسئولين اسرائيلي مي­آوردند! ( به روباه گفتند: شاهدت کو؟ گفت دمم!"  جای بسی تاسف است که مدعیان مبارزه با اسرائیل پیروزی خود را از زبان صهیونیست ها بیان می کنند و این دم خروس آشکار را حداقل پنهان نمی‌کنند!
کمي صبر کنيد، چند روزی بگذرد، تمامي سخنان تکراری لي بالينجر و احمدي­ی‌نژاد فراموش مي­شود و تنها تصويري که از دانشگاه کلمبيا در اذهان نيم ميليارد از مردم جهان مي­ماند، رئيس جمهوری است کوتاه قد، سياه چرده با چهره اي نه چندان جذاب با چشماني تنگ که به زحمت ديده مي شود، با کت و شلواری که به قامت او زار مي زند، در مقابل جمعيت اساتيد و دانشجويان کلمبيا بر روی سن نشسته است و رياست دانشگاه کلمبيا در پشت تريبون او را ديکتاتوری حقير و بي­رحم مي­نامد و بيان مي کند که اظهارات آقای رئيس جمهور او را مضحک مي­‌نمايد.
  آقای احمديی‌­نژاد، آيا همين کافي نيست؟  آيا شما پيروز مطلق اين گفتمان نیستيد؟ من مي گويم با توجه به هدف احمدي­ی‌نژاد، او پيروز بي چون و چراست، او طالب شهرت و نام است که حاصل شده است. او مي­‌خواست جمع بيشتری از مردم جهان چهره او را ببينند که ديدند! به خاطر دارم يکي از همکاران نزديک احمدی‌نژاد در استانداری اردبيل، در تحليلي از او مي­گفت:
« احمدی نژاد اهل پول و ثروت، خانه و ماشين، زن و شهوت نيست، او فقط و فقط طالب نام و جاه است. او همه چيز خود را حتي جان خود را فدای نام می‌کند! »
  به خاطردارم هواداران او چندی پيش افتخارمي‌کردند که احمدی‌نژاد در صدرمردان خبرسازجهان قرارگرفته ورتبه نخست را در نظرسنجي آن نشريه آمريکای کسب کرده است. اما پس از چند روزی مطلع شدند که صدام و جرج بوش در دوران جنگ نفت، کلينتون و قاضي پرونده او در رسوايي اخلاقي و هيتلر و بسياری ديگر از رجال سياسي جهان نيز صاحب اين مرتبت شده ­اند. اين افتخار نيست که خبرساز شويم، چگونه خبرساز شدن است که مي­تواند افتخار آفرين باشد و مهم­تر از آن عمل به وظيفه است نه خبرساز شدن !
  آقای رئيس جمهور؛ عصر اطلاعات و تکنولوژی شما را مي­‌خواند، ترجمه مي­‌کند و تحليل آماري‌ازگفتار، رفتار و اطوار شما ارائه مي­نمايد. مي­گويند براي خواندن شکسپير20000 لغت ضروري است و در يک تحليل آماري گنجينه لغت چرچيل معادل 40000 و گنجينه لغت تاچر را15000 برآورد کرده اند، گنجينه لغات يک آهنگر 2000 مي باشد، اين به آن معني است که تاچر از درک تمامي معاني شکسپير محروم بوده است و آهنگر نيز قادر به درک بسيار ناچيزی از شاهکارهای شکسپير است.   نمي­‌دانم احمدي نژاد چه گنجينه لغاتي همراه دارد، اما ديالوگ او در برابر خبرنگار آمريکايي استفاده تکراري از کلمات دوست داشتن و خوب و بد و تعبير کودکانه اين بد است و خوب نيست، زشت است و زيبا نيست در بسياري از جملات و عدم تفريق بين استن و هستن نمادي از فقر واژگاني است و پس از حضور وی در دانشگاه کلمبيا، مراکز دانشگاهي و سايت‌های جهان او را متهم به بي­‌سوادی مي­‌کنند؛ البته اين سوای متن از پيش تهيه شده است ، نطق مدون سازمان ملل با دقت تهيه شده بود. او عاميانه و در سطح فهم مردم کم­ سواد سخن مي­گويد، به اندازه گنجینه لغات همان آهنگر در چنته دارد و سخن می گوید، و براين باوراست که ترسيم «شکل مار» ارجح است و مردم عاجز از درک انتزاعي «کلمه مار» مي­باشند. در کلمات او علاقه وافر به محبوبيت و توجه مردم، نياز شديد به جلب نظر آرای مردم موج مي­زند.
امام راحل جز خدا را نمي­‌د‌‌يد و هرگز نظر مخلوق را به خالق رجحان نداد و چون ناخدايي توانمند سکان انقلاب را در جنگ ناخواسته شرق و غرب عليه ايران به دست گرفت ، پس آنگاه که احساس تکليف کرد براي حفظ کيان اسلام و تماميت ايران از آبرو و نام خويش گذشت، جام زهر را سرکشيد و به صلحي تن داد که آغاز سازندگي درميهن اسلامي شد. پس از هشت سال جنگ در برابر تمام ابر قدرت­ها و اعراب، عادی‌سازی روابط و حضور در صحنه­‌های ديپلماتيک کاری بس دشوار بود ، و اين نياز به صبر و متانت ، تدبير و درايت داشت . سردار سازندگي در 8 سال رياست جمهوری فضايي اطمينان بخش و به دور از تنش را بازسازی کرد که در پايان 8 سال تمامي سران کشورهای اسلامي ، از جمله ملک عبدالله که حامي نخست صدام بود به تعظيم و تکريم انقلاب ايران گردن نهاد و کنفرانس سران در تهران همايش ثبات، امنيت و اقتدار ايران بود. اما انگشت اتهام غرب بر نقض حقوق بشروعدم وجود دموکراسي در ايران هنوز دوران جنگ سرد و يا آتش زير خاکستر را تداعي می‌کرد.      انتخاب  خاتمي دردوم خرداد 76 سناريوي آمريکا رابه هم مي­‌ريزد، و غرب را در برابر افکار عمومي جهان خلع سلاح مي کند. در حادثه 11 سپتامبرحضور خاتمي دررأس قوه مجريه اجازه فرصت­ طلبي به آمريکا نمي­‌دهد و فتنه، تجاوز و جنگ متوجه افغانستان و عراق مي­‌شود.
   ايران که مي­‌رفت با اعتمادسازی و حضور مثبت و فعال در صحنه­‌های بين­‌ا‌‌لمللي نقش اساسي و شايسته خويش را ايفا کند و تمامي اتهامات را از خود دور سازد، با انتخاب آقای احمدی‌‌نژاد وارد دوران تنش زايي و تعامل منفي با دنيا مي­‌شود. احمدي نژاد شيفته شهرت است و سودای قدرت درسردارد؛ اودرخيال برای خودرسالتي پيامبرگونه در قرن بيست و يکم تصور کرده است و هواداراني که او را معجزه هزاره سوم مي نامند !  شايد خود او نيز به واسطه طي پله­‌های ترقي به يکبار، و رسيدن از گمنامي به رياست­ جمهوری و قرار گرفتن در جايگاه سخنراني برای سران کشورهای جهان هاله نور را حس کرده و اين حجم استرس موجب توهم و احساس تحريکات ميکرو و ريز در سطح بدن است که او هاله نور را حس کرده است !
  دراين دوران ماجراجويي و سخنراني­‌های تند موجب شد تمامي تلاش 16 ساله پس از جنگ برای عادی‌سازی روابط و ديپلماسي فعال بر باد رود و تمام رشته­‌های هاشمي و خاتمي پنبه شود .
  امروز اگر احمدي نژاد سخن از صلح و دوستي ، محبت و برادری به ميان مي آورد ، باز در کلام او تندی و خشونت يافت مي شود و چون تيرهای زهر آلودی به سوی دیگران شليک مي شود که در انتهای آن پرچم سفيد صلح بسته اند ، و حکايت آن جنگاوري را مي ماند که پرچم سفيد برفراز سنگر افراشته و لحظه اي رگبار گلوله اش قطع نمي شود، و دنيا حق دارد سئوال کند که: دم خروس را ببينم يا قسم حضرت عباس را !  براي مثال ايران اسلامي اساساً با بمب اتم و هر سلاح کشتار جمعي ديگر مخالف است و هرگز به دنبال آن نبوده و نيست. آقاي احمدي نژاد در پاسخ خبرنگار آمريکايي آنقدر به حاشيه فرار مي کند گويي، ريگي به کفش داريم؛ و در نهايت بدون رعايت شأن رياست جمهوري به مجادله و بحث لفظي با خبرنگار مي‌­پردازد و خود را در جايگاه متهم مي­‌نشاند!! نمي­‌خواهم به اسائه ادب رئيس دانشگاه کلمبيا که خلاف رسم مهمان نوازی است بپردازم که دنيا عمل او را تقبيح خواهد کرد و در پاسخ او بايد سلام گفت و بر کلامش کراما عبور کرد که خداي تعالي فرمود: «واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً و اذا مروا با لغو مروا کراماً »؛ اما چه ضرورت دارد که رئيس­ جمهور ايران خود را در معرض دشنام و اهانت جاهلان قرار دهد، و چرا قبل از حضورپروتکل چگونگي و ترتيب سخنراني تنظیم نشد؟  احمدی نژاد با این کار اجازه داد به نماینده ملت بزرگ ایران اهانت شود.    
  جمعه 30 شهریور 1386  /  دکتر مهدی خزعلی