۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

ابراهیم نبوی: توی این مملکت چه خبره؟

میخائیل گارباچف آدم بزرگی بود، خیلی بزرگ، خیلی خیلی بزرگتر از آنکه فکرش را بکنید، البته وقتی پایش را می گذاشت به جهان آزاد خیلی بزرگ بود، اما در داخل شوروی آن روز خیلی آدم بزرگی نبود. یکی از کاریکاتوریست ها او را کشیده بود که در میان انبوه استقبال کنندگان جهانی، با قدی بلند تر از همه راه می رفت، و در کنارش تصویر دیگری از او بود که در کشور خودش بین معدودی از مردم، با اندازه ای کوچک از خیابان عبور می کرد. قصد تشبیه ندارم. گارباچف از نظر من آدم بزرگی بود، البته سالهاست که دیگر معلوم نیست کجاست و کسی از او خبر ندارد، از بین بردن کمونیسم هم کار مهمی بود. که البته کار گارباچف نبود، قبل از او لنین بنیانگذار و استالین آدم کش و خروشچف بی عرضه و برژنف خرس پیر این کار را کرده بودند، او فقط از جسد مرده کمونیسم روسی پرده برداری کرد و به مرحوم شوروی خبر داد که بابام جان! شما سالهاست مرحوم شدی ولی خودت خبر نداری. منظورم تفاوت داخل و خارج بود، بقول فرید ذکریا مفسر سی ان ان که عقل اش مثل خیلی از خبرنگاران آمریکایی دچار مشکل نیست و می تواند درست ببیند " اغراق در اهمیت احمدی نژاد بزرگترین اشتباه است" هنوز آقای احمدی نژاد از سفر آمریکا برنگشته و در حالی که آن همه دروغ بزرگ را به آن همه صندلی خالی تحویل داده، مسوولان مملکتی ایکی ثانیه نشان دادند که حرف های رئیس جمهور مصرف خارجی داشته و اینکه کسی فکر کند این حرفها جدی است، شوخی است. احمدی نژاد در نیویورک گفت "رقبای انتخاباتی من از من هم بیشتر آزادی دارند و هیچ کدام مشکلی ندارند." آقای محسنی اژه ای هم مشت محکمی به دهان او زد و امروز رسما اعلام کرد "سران فتنه" که همان رقبای انتخاباتی احمدی نژاد هستند، بزودی محاکمه می شوند. محمود احمدی نژاد در نیویورک اعلام کرد که هیچ کس بخاطر شرکت در تظاهرات و مخالفت با من زندانی نیست و همه این خبرها دروغ است. امروز آقای محسنی اژه ای رسما تپه های اطراف منزل احمدی نژاد را آبیاری کرد و اعلام کرد که نه تنها سران مشارکت و مجاهدین انقلاب که مخالفین احمدی نژاد هستند زندانی اند، بلکه "جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب" هم غیرقانونی اند. البته، آگاهان و کارشناسان و همسایه های نزدیک شان، خبر دادند که قرار است تمام رهبران مشارکت و مجاهدین انقلاب که خودشان نفری دو دور، بچه های شان نفری یک دور، و همسایه های شان بطور کلی زندان رفته اند، قرار است آزاد بشوند. چون ظاهرا اعضای سایر تشکل های غیرقانونی مثل نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز که هفته ای سه بار غیرقانونی بودن شان اعلام می شود، آزاد هستند و اگر یکی دو نفرشان زندانی باشند، اکثرا خدا را شکر، فعلا زندانی نیستند، احتمالا هم علت غیرقانونی شناخته شدن این تشکل ها این است که می خواهند رهبران تشکل های مذکور را آزاد کنند، روشان نمی شود، ترجیح می دهند که اول تشکل شان را غیرقانونی اعلام کنند، بعد ول شان کنند. مگر نه اینکه در مملکت ما اول باید کسی اعتراف کند جاسوس است، تا بعد آزادش کنند، یا باید اعتراف کند که قصد براندازی داشته تا با سلام و صلوات بفرستندش خانه، وگرنه شما اگر بگویی طرفدار جمهوری اسلامی هستی، می خواهی اشکالات حکومت را برطرف کنی تا عمرش زیاد بشود، فورا چهار سال می روی زندان. بیایید زاویه دیدمان را عوض کنیم، تا حالا اشتباه می کردیم و فکر می کردیم این احمدی نژاد و دارودسته اش، و آقای مصباح یزدی، و فرماندهان سپاه برای حفظ جمهوری اسلامی این کارها را می کنند. مخالفان جمهوری اسلامی و اسلام ناب محمدی هم معتقد بودند که " اسلام دین خشونت است"، "اسلام با علم مخالف است"، "جمهوری اسلامی بکلی با دانشگاه و علوم انسانی مخالف است"، "این حکومت عامل اسرائیل و آمریکا" ست. اصلا "این حکومت حکومت آخوندها و مراجع تقلید است"، " پارلمان در این مملکت کشک است". حالا معلوم شده که اصلا ما اشتباه می کردیم. چرا؟ بخاطر اینکه تازه فهمیدیم که این دشمنان جمهوری اسلامی نیستند که این حرف ها را می زنند، بلکه خود جمهوری اسلامی هم الحمدالله نظرش همین است. این همه مخالفان زور زدند که ثابت کنند "اسلام دین خشونت است" الآن آقای مصباح یزدی رسما و مداوما و مکررا اعلام کرده که نه تنها اسلام دین خشونت است، بلکه هر کس مسلمان مخالف خشونت است، بی دین است و اعدام باید گردد. این همه مخالفان زور زدند که ثابت کنند " اسلام با علم مخالف است" و آن بدبخت محمد تقی جعفری به برتراندراسل نامه فدایت شوم نوشت، آقایان هم هی مقالات آلکسیس کارل و گوستاو لوبون و فلاماریون و ماکس پلانک را تا دسته کردند توی پاچه ما، حالا خود رهبر حکومت رسما اعلام می کند که نه تنها اسلام با علوم انسانی مخالف است، بلکه وزیر مملکت هم می گوید خاک دانشگاه را به توبره می کشد و یک هیات هم تشکیل می شود که هر شیر ناپاک خورده ای که ادعا کند اسلام با علوم انسانی مخالف نیست، باید هفت بار در دادگاه محاکمه و به ده سال زندان و هفده سال و نیم تبعید محکوم شود.